معنی جهانگرد و توریست

حل جدول

جهانگرد، توریست

سیاح


جهانگرد ، توریست

سیاح


جهانگرد و توریست

گیتی نورد

سیاح


توریست

جهانگرد


جهانگرد

توریست

گردشگر، توریست، سیاح


سیاح و توریست

جهانگرد


جهانگرد و سیاح

گردشگر، توریست

ترکی به فارسی

توریست

جهانگرد، توریست

فرهنگ معین

توریست

[فر.] (اِ.) جهانگرد، سیاح، گردشگر (فره).

فرهنگ فارسی هوشیار

توریست

سیاح، جهانگرد

فرهنگ عمید

توریست

کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می‌کند، گردشگر، جهانگرد،


جهانگرد

کسی که در شهرها و کشورها می‌گردد و سیاحت می‌کند، جهان‌نورد، گردشگر، سیاح، توریست،

کلمات بیگانه به فارسی

توریست

گردشگر

معادل ابجد

جهانگرد و توریست

1365

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری